سه‌شنبه ۱۱ تیر ۱۳۸۷ - ۰۸:۲۵
۰ نفر

قدسیه شاهین: ایجاد تحول در نظام آموزشی، یکی از دغدغه‌های معاصر و آمال تمام ملت‌های روبه‌رشد است.

اما این مهم جز با ایجاد زمینه‌های لازم برای تغییر نگرش افراد در زمینه فرآیندهای یاددهی- یادگیری میسر نخواهد شد. محققان نشان داده‌اند که نو‌اندیشی، جزو توانایی‌هایی است که می‌توان آن را آموزش داد از این رو ایجاد فرصت‌هایی که در آن فراگیرندگان بتوانند آزادانه به تفکر بپردازند و نیز محدود نکردن آنان به مسایل مشخص و کلیشه‌ای به رشد خلاقانه آنها کمک زیادی می‌کند.

همه شاهکارهای بشر در تخیل خلاق او ریشه دارد. نواندیشی یعنی نوعی تفکر که مستلزم سیالی  و ابتکاری است که الگوهای موجود را در هم‌ریزد و الگوی جدیدی عرضه کند که با شیوه‌های نو به حل مسائل و سازمان‌دهی اطلاعات می‌پردازد.

هارولد کلمپ معتقد است «خلاقیت‌ همان خصیصه‌ای است که ما را خدای‌گونه می‌کند». درباره چگونگی پرورش فکر خلاق، روش‌ها و راهبردی‌های عملی فراوانی ارائه شده است. بخشی از این روش‌ها، پرسش و پاسخ، فضای کلاس و درس، تخیل، تجربه، اندیشه‌های مفید و... است.

پرسش: انعکاسی  از مغز است که می‌خواهد با دریافت جواب از منبعی داناتر خود را سیراب کند. کمی مکث بین سؤال و جواب افکار و ایده‌های مفیدی برای مباحثه به‌بار می‌آورد.

پاسخ: هنگام پاسخ از به‌کار بردن کلماتی مانند بلی، خیر، البته، هرگز، مطمئناً و... باید اجتناب کرد بلکه دانش‌آموز را به سوی معمای تازه‌ای بکشانیم تا ذهنش مشغول جست‌وجو شود. پاسخ باید بین معلومات تازه و معلومات قبلی ارتباط برقرار کند و کوتاه نباشد که در این صورت مثل سؤال بی‌جواب خواهد بود.

تخیل: تخیل و تفکر اساس نواندیشی است. هراندازه شخص بتواند مطالب تازه در ذهن خود بپروراند به همان اندازه امکان انتخاب او بیشتر است اما تخیلی که زیربنای اندیشه نو است محدود است و در آن امکانات اجرایی مطالب پرورده شده مورد نظر قرار می‌گیرد بنابراین باید به تخیلات کودکان احترام بگذاریم. نقاشی‌ها و تصاویر، گفتار و حرکات بدون مقدمه کودکان در جای خود نوعی اندیشه نو و ابتدایی است.

تجربه: علاوه بر شرایط معمول و موقعیت‌های متداول، برای دانش‌آموزان باید فرصت متنوع و جدیدی فراهم آورد. به‌عنوان مثال در درس علوم بپرسید اگر نیروی جاذبه وجود نمی‌داشت چه اتفاقاتی برای انسان رخ می‌داد؟

بیشتر سؤال را با «چگونه و به چه طریق» شروع کنید تا دانش‌آموزان به طرح فرضیه بپردازند، به استنباط دست بزنند و اطلاعات خود را درباره پدیده‌های تازه تبیین کنند و تجارب کودکان را محدود نکنیم.

عقاید عادی: باید نشان دهیم عقاید آنان باارزش است. درباره مسایل و امور خانه و مدرسه که دخالت کودک در آن شایسته است از او نظرخواهی و عقاید او را مثل عقاید بزرگترها در حضور خود کودک به نقد و گفت‌وگو بگذاریم.

عقاید غیرعادی: کودکان روابط و مفاهیمی را می‌بینند و درک می‌کنند که والدین و مربیان آنها ممکن است درک نکنند و عقایدی را مطرح می‌سازند که بزرگترها قادر به ارزشیابی و جایگزینی آن نیستند. ترغیب کودکان به ابراز عقاید نو و غیرعادی همراه با قدردانی از آنها اصولی هستند که در تربیت نواندیش باید مورد نظر باشد. اگر آمادگی نداریم نباید بروز و ظهور آن افکار را تشویق کنیم، زیرا بی‌اعتنایی به این‌گونه عقاید، ضرر و زیانش بیشتر از آن است که ابراز نشود.

تکمیل کردن: از کودک بخواهیم جملات ناتمام، داستان‌های ناکامل، نقاشی‌ و تصاویر نیمه‌تمام و مبهم و حتی اشیاء نیمه‌کاره را تکمیل کند.

تورنس می‌گوید: تفاوت عمده بین فکر تخیلی بیماران روانی و تفکر خلاق شخص سالم در این است که:
بیمار روانی تخیل خود را رها می‌کند و هرگز درصدد وارسی و تجدید‌نظر تخیلات خود برنمی‌آید.

- شخص سالم، تفکر نو خود را محدود می‌سازد و فقط درباره موضوع معینی به ایده‌آرایی می‌پردازد و هرازگاه ایده‌های خود را ارزشیابی می‌کند و به دنبال ایده‌ای می‌رود که او را آسان‌تر به هدف برساند.

همواره باید اذعان داشت: نواندیشی یک امر و نیاز زیربنای زندگی است و همواره و همه‌جا باید بر آن تأکید ورزید.

نواندیشی، کاوش و بررسی وضعیت و طرح بعضی سؤال‌ها است: آیا من همه سعی خود را به‌کار برده‌ام؟ آیا شرایط موجود ایده‌آل است؟‌آیا روش بهتری می‌توان یافت؟ وقتی از زاویه جدید چیزی را می‌بینیم نسبت به آن مسائل آگاه می‌شویم و این  مسائل ما را در جهت پیشرفت و سازندگی پیش می‌برند؛ یعنی داشتن ایده و اندیشه‌های نو و فعالیت در راه تحقق آن.

کد خبر 56672

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز